داستان سیمرغ در شاهنامه نخستین بار در پیوند با زاده شدن زالِِ زَر پسرِ سام به میان میآید. سام پسر نریمان سالمند شده و هنوز فرزندی برای جانشینی خود ندارد. نبود ایچ فرزند مر سام را دلش بود جویا دل آرام را همسر زیبا و جوانش باردار است. همه چشم ها به سوی اودوخته شده اند. زمادر جدا شد در آن چند روز نگاری چو خورشید گیتی فروز زالِ زَر (دَستان) زاده میشود. پسری تندرست، تنومند و زیبا. به چهره نکو بود بر سان شید ولیکن همه موی بودش سپید هیچ یک از ندیمان یارای آن ندارد ، این …