پیشگفتار

آموزش چیست؟ – آموزش برای چیست؟

آموزش فراگیری روشهای مورد نیاز برای زیستن،  بهتر زیستن و انتقال این آموخته ها از یک نسل به نسل دیگر است. از اینرو روند آموزش باید در پیوند با زمان، مکان و داده‌های اقلیمی بررسی شود.

            پیشرفت یک کشور بستگی به میزان دانش شهروندانش دارد. از اینروست که آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان باید سرآغازهر برنامه سازندگی باشد. هزینه برای سامانه آموزش و پرورش سرمایه‌گذاری برای آینده کشوراست.

تاریخچه سازماندهی به سامانهِ آموزش و پرورش در ایران تا 1358 خورشیدی

            در سال ۱۲۳۲ برای نخستین بار وزارتخانه ای با نام وزارت علوم پدید آمد که مأموریت اصلی آن سازماندهی به  امورآموزش و پرورش کشور به روشی نوین بود.

            چهارده مرداد 1285 پس از امضای فرمان مشروطه به دست مظفرالدین شاه و پذیرش قانون اساسی ایران، روند تازه‌ای در فرمانروایی و کشورداری برپا شد.

            درسال ۱۲۸۹ برای نخستین بار قانون اداری معارف کشور به تصویب رسید و نام وزارت علوم به وزارت معارف تغییر یافت و برای آن تشکیلات جدیدی مشخص شد.

            در روز نهم آبان 1290 خورشیدی، قانون اساسی معارف به تصویب رسید.  متن این قانون که دارای 28 ماده میباشد در زیر آمده است :

ماده 1 – مکتب و مدرسه عبارت است از تأسیساتی که برای تربیت اخلاقی و علمی و بدنی ابناء نوع دائر می‌گردد.

‌ماده 2 – پروگرام مدارس و مکاتب از طرف وزارت معارف معین می‌گردد و باید در پروگرام حیثیت علمی و صنعتی و نشو و نمای بدنی ملحوظ‌ باشد.

‌ماده 3 – تعلیمات ابتدائیه برای عموم ایرانیان اجباری است.

ماده 4 – طریق تحصیل آزاد است لیکن هر کس باید آن اندازه از معلوماتی را که دولت برای درجه ابتدایی معین نموده تحصیل کند.

ماده 5 – هر کس مکلف است اطفال خود را از سن هفت سالگی به تحصیل معلومات ابتدائیه وادارد اعم از این که در خانه باشد یا در مدرسه.

ماده 6 – در صورت لزوم طبی یا وجود مانع با اطلاع مأمورین معارف تأخیر شروع در ارسال طفل به مکتب جایز است.

ماده 7 – ملل غیر اسلامی در مدارس دولتی حق تقاضای تحصیل مذهب خودشان را ندارند، مجبور به تحصیل شرعیات اسلامی نیز نخواهند بود.

ماده 8 – مکاتب و مدارس بر دو قسمت است رسمی و غیر رسمی : ‌رسمی آن است که از طرف دولت دایر شده باشد – غیر رسمی آن است که بانی مخصوص داشته باشد.

ماده 9 – هر کس مدرسه غیر رسمی افتتاح کند باید به اطلاع دولت برساند.

‌ماده 10 – کسی که می‌خواهد مدرسه افتتاح کند باید رعایت شرایط ذیل را بنماید.

1- مدیر مدرسه کمتر از سی سال نباید داشته باشد.

2- بنای مدرسه را موافق ملاحظات حفظ‌ الصحه که از طرف وزارت معارف مقرر شده است فراهم نماید.

3- در مدارس ابتدایی مدیر باید دارای تصدیقنامه تحصیلات مدارس متوسطه و در مدارس متوسطه دارای تصدیق‌نامه تحصیلات عالیه باشد.

4- مدیر مدرسه باید معروف به سوء عقیده و اخلاق و عادات ذمیمه نبوده مرتکب جنحه و جنایتی نشده باشد و معلمینی را هم که انتخاب‌ می‌کند باید علاوه بر شرایط مزبوره هر کدام در فن خود تصدیق رسمی وزارت معارف را دارا باشند.

ماده 11 – هر کس در هر جا تحصیل کرده باشد تا در مقام امتحان رسمی بر نیامده است در مدارس رسمی دولتی پذیرفته نخواهد شد.

ماده 12 – مفتشین دولتی در کل مدارس و مکاتب رسمی و غیر رسمی حق ورود و تفتیش دارند و هیچ مدیری در هیچ موقعی حق مخالفت ندارد.

ماده 13 – مدارسی که از اموال اوقاف دایر است نیز از حیث امور اخلاقی و حفظ صحتی و ترتیب تعلیمات و امتحانات و غیرها تا اندازه که با غرض‌ واقف موافقت کند در تحت نظارت وزارت معارف است.

ماده 14 وزارت معارف باید تدریس کتبی را که مضر به اخلاق و دین محصلین است ممنوع نماید و کتبی که از طرف وزارت معارف ممنوع شده‌ باشد در هیچ مدرسه نباید تدریس بشود.

ماده 15 – مدارس و مکاتب بر چهار نوع است

*    1 – مکاتب ابتدایی دهکده

*    2 – مکاتب ابتدایی بلدی

*    3 – مدارس متوسطه

*    4 – مدارس عالیه

ماده 16 – هر یک از مکاتب و مدارس چهارگانه پروگرام مخصوص قانونی خواهد داشت و وزارت معارف مسئول اجرای آن پروگرام‌ها است.

ماده 17 – پروگرام مکاتب و مدارس ابتدائیه و متوسطه باید تعلیم واجبات دینی را به قدر لزوم شامل باشد.

ماده 18 – وزارت معارف ترتیب درجات و مراتب تحصیلیه را معین نموده برای هر کدام امتحانات و تصدیقنامه‌ها برقرار خواهد نمود که دخول در‌خدمات دولتی موقوف به داشتن آن تصدیقنامه‌ها خواهد بود.

ماده 19 – در هر دِه و در هر محله از قصبات یک مکتب ابتدایی دِهکده دایر می‌شود.

ماده 20 – در شهرها بر حسب عده نفوس و حاجت اهالی و کفایت مالیه محلیه یک یا چندین مدرسه ابتدایی و متوسطه دایر خواهد شد.

ماده 21 – مدارس عالیه در تهران و در مراکز عمده دایر خواهد شد.

ماده 22 – مخارج مدارس ابتداییه در قصبات و بلاد به عهده دولت و مخارج آنها از محل مالیاتی که در هر محل به موجب قانون برقرار می‌شود‌ پرداخته خواهد شد.

‌ماده 23 – مخارج مکاتب دهکده نیز برعهده دولت و به موجب قانون از مالکین دهکده و اهالی دریافت خواهد شد.

‌ماده 24 – مخارج مدارس غیر مجانی دولتی از محل حق‌التعلیمی است که از شاگردان اخذ می‌شود و چنانچه کسری داشته باشد بر عهده دولت‌ است.

ماده 25 – مکاتب و مدارس مجانی که به خرج دولت اداره می‌شود فقط برای تمتع اطفال فقرا و اشخاصی است که رسماً عدم بضاعت آنها از طرف‌ مأمورین رسمی محلی تصدیق شده باشد

ماده 26 – ابنیه متعلقه به مکاتب و مدارس و سایر متعلقات مدارس از منقول و غیر منقول در تحت نظارت وزارت معارف است.

ماده 27 – قبول محصلین بی‌ بضاعت در مدارس متوسطه و عالیه به طور مجانی به موجب قانون مخصوص خواهد بود.

ماده 28 – مجازات بدنی در مکاتب و مدارس ممنوع است.

            دراسفندماه 1300 قانون شورای عالی معارف به تصویب مجلس رسید . برابر این قانون همه امور اجرایی مدارس مانند برگزاری امتحانات، تهیه برنامه های آموزشی و تشخیص صلاحیت علمی و اخلاقی معلمان به شورای عالی معارف واگذار میشود.

            به سفارش شورا بنا بر این شد که با بر رسی نظام آموزش و پرورش کشورهای اروپایی، الگوئی برای نظام آموزشی کشور انتخاب شود. سرانجام سیستم آموزش و پرورش فرانسه به عنوان الگوی مدارس ایرانی پذیرفته شد.

            چند فقره اصلاحات در زمینه آموزش و پرورش‌، فرهنگ و زندگی مردم انجام گرفت. قانون‌ها و تصویب نامه‌هایی درباره آموزش عمومی‌ و اجباری رایگان ابتدائی و دبیرستان و آموزش عالی و همچنین تاسیس شبکه آموزش غیرمذهبی دولت و حتی آموزشگاه‌ها و دانشکده‌های علوم تربیتی وضع شدند.

            از ایکم فروردین ماه ۱۳۱۲ تمام دبستان‌های دولتی که تا آن زمان ماهیانه کمی از دانش آموزان می‌گرفتند، رایگان اعلام شدند و برای پرورش آموزگار در اسفند ۱۳۱۲ قانون تربیت معلم وضع شد. درقانون اسفند ۱۳۱۲ پیش‌بینی شده بود که در مدت ۵ سال‌ آینده‌، تعداد ۲۵ دانشسرا تاسیس شود.

            در سال ۱۳۱۳ محل تحصیل دورهٔ ابتدایی را «دبستان» و مُدرس این دوره را «معلم» و محل تحصیل دوره متوسطه را «دبیرستان» و مُدرس این دوره را «دبیر» نامیدند. در سال ۱۳۱۳ دانشگاه تهران تأسیس شد.

            در سال ۱۳۱۴ فرهنگستان ایران برای حفظ و ارتقای زبان فارسی به وجود آمد و به وضع واژه‌های فارسی و جایگزین در برابر واژه‌های بیگانه پرداخت.

            در سال ۱۳۱۷ نام وزارت معارف به وزارت فرهنگ تغییر یافت و برنامه‌ ریزی و نظارت بر امور آموزش و پرورش دوره‌ های ابتدایی، متوسطه و عالی و امور فرهنگی کشور به این وزارتخانه واگذار شد.

            در سال ۱۳۱۷ در سازمان و برنامه دبیرستان‌ها تغییراتی داده شد. دوره آموزش متوسطه که تا آن زمان دو دوره سه ساله بود و دوره دوم دارای چند رشته بود و دانش آموز در انتخاب آن‌ها آزادی داشت به سه دوره تبدیل شد.

1- دوره اول سه ساله ۲- دوره دوم دو ساله که دنباله دوره اول و اجباری بود ۳- دوره آخر یک ساله که به سه رشته ادبی، ریاضی و طبیعی تقسیم می ‌شد.

            در سال ۱۳۰۴ (آغاز شهریاری رضا شاه بزرگ) در کشور ۱۰۹ هزار دانش آموز با ۶ هزار معلم وجود داشت و در سال ۱۳۲۰ (پایان شهریاری رضا شاه بزرگ) ۵۳۶ هزار دانش آموز و ۱۴ هزار معلم وجود داشت. از سال ۱۳۲۶ تأسیس مدارس و آموزشگاه‌های فنی و حرفه‌ای آغاز شد. در سال ۱۳۴۱ مقرر شد که هرساله عده‌ای از مشمولین نظام وظیفه دارای مدرک دیپلم به کار آموزش در روستاها مشغول شوند

            در سال ۱۳۴۳ وزارت فرهنگ به وزارتخانه‌ های آموزش و پرورش، فرهنگ و هنر و سازمان اوقاف تقسیم شد و امور آموزش و پرورش عمومی و عالی به وزارت آموزش و پرورش واگذار شد.

            در سال ۱۳۴۶ وزارت علوم و آموزش عالی به وجود آمد و امور آموزش عالی کشور به این وزارت واگذار شد.

            در سال ۱۳۵۸ وزارت علوم و آموزش عالی با الحاق بخش ‌هایی از وزارت فرهنگ و هنر به آن، تبدیل به وزارت فرهنگ و آموزش عالی شد. امور آموزش و پرورش عمومی همچنان بر عهده وزارت آموزش و پرورش ماند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد و بخش‌ های فرهنگی را عهده‌ دار گردید.

 گردآورنده : ایرج امیری

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.